Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 36 (810 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Was sagen die anderen? U دیگران چه می گویند؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
man sagt U مردم می گویند
schmarotzen U بار دیگران شدن
zu Lasten der Gesellschaft leben U بار دیگران شدن
Missachtung {f} U تجاوز به حقوق دیگران
Bruch {m} U تجاوز به حقوق دیگران
Verstoß {m} U تجاوز به حقوق دیگران
Verletzung {f} U تجاوز به حقوق دیگران
die Fäden in der Hand haben <idiom> U دیگران را آلت قراردادن
verletzen U تجاوز کردن [به حق دیگران]
Übertretung {f} U تجاوز به حقوق دیگران
Ausmaß {n} U اندازه چیزی در برابر با دیگران
Proportion {f} U اندازه چیزی در برابر با دیگران
schadenfroh sein U از بدبختی دیگران لذت بردن
sich am Unglück anderer laben U از بدبختی دیگران لذت بردن
Verhältnis {n} U اندازه چیزی در برابر با دیگران
nicht in die Reihe gehören <idiom> U نامشابه [دیگران در گروهی] بودن
Anteil {m} U اندازه چیزی در برابر با دیگران
Absonderung {f} U جدا نگهداری [بیمار از دیگران]
Quote {f} U اندازه چیزی در برابر با دیگران
eigenständig <adj.> U بدون کمک دیگران [با اختیار خود]
Aufführung {f} اجرا [نمایش یا کنسرت درمقابل دیگران]
Seid leise, damit ihr die anderen nicht aufweckt. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
ganz allein <adj.> U بدون کمک دیگران [با اختیار خود]
ohne Unterstützung <adj.> U بدون کمک دیگران [با اختیار خود]
ohne Hilfe <adj.> U بدون کمک دیگران [با اختیار خود]
beiseite <adv.> U بکنار [بیک طرف] [جداگانه] [جدا از دیگران ]
Sein Glück besteht darin, anderen zu helfen. U خوشبختی او در این است که به دیگران کمک کند.
zur Seite <adv.> U بکنار [بیک طرف] [جداگانه] [جدا از دیگران ]
Sie hat mehr Schuld als die anderen. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
abtischen U پول [زیادی] بدون ملاحظه به دیگران در آوردن [در سوییس]
Diese Hose sieht kein bisschen anders aus als die anderen. U به نظر نمی آید که این شلوار از دیگران متفاوت باشد.
Ich wollte Zelten gehen, aber die anderen waren gleich dagegen. U من می خواستم به کمپینگ بروم اما دیگران سریع ردش کردند.
Jemanden in die Reihe bringen U زور کردن کسی که خودش را [به دیگران] وفق بدهد یا هم معیار بشود
sich um etwas [Akkusativ] raufen U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
sich um etwas reißen U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
Recent search history Forum search
1Man wird nicht dadurch besser,dass man andere schlecht macht
1برای شاد کردن دیگران باید بعضی وقتها هم باخت
1در شادی دیگران سهیم شدن
1لپه به آلمانی چی میشه؟
0در آلماني به رشته مامایی چه می‌گویند
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com